یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ |۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 24, 2024
حسان

حوزه/ برای مسئولین امنیتی حزب‌الله پوشیده نبود که، بعد از ترور شهید عماد مغنیه، حسان اللقیس هدف بعدی اسرائیل برای ترور بود. با این وجود، لقیس با این‌ که همراه خود محافظینی داشته باشد مخالفت می‌کرد.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، حمید داوود آبادی" از پیشکسوتان دفاع مقدس که ده ها کتاب در خصوص خاطرات دفاع مقدس ایران در کار نامه خود ثبت کرده است در یکی از کتاب های خود به نام "عقل درخشان" به بیان خاطراتی  از دوست شهیدش "حاج حسان اللقیس" طی چندین دیدار پرداخته که خبرگزاری حوزه بر اساس متن اصلی این کتاب که از نویسنده محترم دریافت نموده به گزارشی اجمالی از سیره و خاطرات شهید "حسان اللقیس" می پردازد. همچنین در این گزارش از زبان همرزمان دیگر و رسانه های مختلف به بیان سیره و اقدامات شهید اللقیس پرداخته شده است.

                                   

بخش دوم گزارش به شرح ذیل است:

خاطره همرزم شهید لقیس درباره " عکس اختصاصی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و شهید حسان"

آن روز همه‌ مسئولین مقاومت خدمت آقا بودند تا گزارش‌های لازم درباره‌ تحرکات رژیم صهیونیستی و همچنین طرح‌های مقاومت برای مقابله با دشمن را به آقا بدهند. حجت‌الاسلام سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله، حاج رضوان (شهید عماد مغنیه) مسئول بخش امنیت و مقاومت‌اسلامی، حاج حسان اللقیس و تنی چند از مسئولین مقاومت حضور داشتند. سیدحسن نصرالله توضیحاتی درباره‌ی اوضاع و احوال لبنان داد تا رسید به شرحی درباره‌ وضعیت مقاومت؛ رو کرد به حاج حسان و گفت که توضیحات لازم را او خدمت آقا بدهد.

حاج حسان بسم الله الرحمن الرحیم گفت، زبان گشود و شروع کرد به زبان فارسی، توضیحات لازم را دادن. مقداری که حاج حسان صحبت کرد، آقا با تعجب از او پرسید: "شما ایرانی هستید؟ که حاج حسان خندید و گفت: نه آقا، من لبنانی هستم.آقا تبسمی زیبا کرد و گفت: چه ‌قدر زبان فارسی را زیبا و روان صحبت می‌کنید!" جلسه که به‌ پایان رسید آقا، حاج حسان را به کنار خود خواند و خطاب به مسئولین دفتر که آن‌ جا بودند، فرمودند: بروید یک دوربین‌عکاسی بیاورید تا من با ایشان یک عکس قشنگ داشته باشم. دوربین را آوردند، حاج حسان کنار آقا ایستاد و با خنده‌ای زیبا، عکسی دونفره باهم گرفتند.

خاطره یکی از همرزمان شهید لقیس درباره " همکاری حاج حسان و سید حسن برای کمک به نیازمندان"

عموی حسان، از پول‌دارهای بعلبک بود. همه‌ اهالی شهر او را می‌شناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند. حسان که خانواده‌ی آنها هم از رفاه نسبی برخوردار بودند، زیاد میانه‌اش با عمو خوب نبود!خرداد ۱۳۶۱ بود که ارتش اشغال‌گر صهیونیستی جنوب لبنان را اشغال کرد و تا بیروت پیش رفت. اهالی مستضعف و ضعیف جنوب که همواره مورد تهاجم دشمن بودند، بدون این‌که بتوانند چیزی از وسایل خانه را با خود بردارند، جان خود را برداشته، به مناطق شمال پناه بردند.

حاج حسان که دوران پرشور جوانی و به‌خصوص مبارزه را می‌گذراند، با دیدن این صحنه‌ها خونش به‌جوش آمد. دنبال راهی می‌گشت تا به آوارگان و مهاجرین جنگی کمک کند. در مسجد امام علی (ع) بعلبک که نزدیک خانه‌ شان بود، با دوست قدیمی‌اش طلبه‌ جوان "سیدحسن نصرالله" مشورت کرد که چه کنند؛ و شد آن‌ چه دنبالش بودند.

روز بعد، حسان و سیدحسن، سوار بر وانتی در خیابان‌های بعلبک راه افتادند. حسان بلندگو در دست، از مردم می‌خواست تا هرچه در توان‌ شان است، به مهاجرین و آوارگان کمک کنند. اهالی بعلبک، خود وضعیت چندان خوبی نداشتند. خبر به عموی حسان رسید. سپرد که او را پیدا کرده و نزد او بیاورند. حسان از شنیدن این خبر، برآشفت. وقتی سید حسن علت این آشفتگی را پرسید، شنید: عموی من آدم مرفه و پول‌داریه. از اونایی که اصلا ازشون خوشم نمیاد. اونا اصلا مبارزه رو قبول ندارن. حتما می‌خواد نصیحتم کنه که نکنه یه وقت برم جنگ با دشمن صهیونیستی.

عمو، با قیافه‌ای تند و حالتی عصبی گفت: این کارها چیه که داری می‌کنی؟  کدام کارها؟این‌که راه افتادی توی کوچه و خیابون و با بلندگو داد و هوار می‌کنی که مردم بیان کمک کنند.خب ما داریم از مردم درخواست می‌کنیم تا هر چه‌قدر در توان‌شان دارند، به این آواره‌ها کمک کنند. عمو از جایش برخاست، نفس عمیقی کشید و با صدای بلند گفت: اینارو می‌دونم. این مردم، عزیزند. شرف دارند. عزت دارند. درسته که خانه و کاشانه‌شون رو دشمن گرفته، ولی نباید عزت‌شان لکه‌دار بشه. این‌که از مردمی که خودشان وضع چندان خوبی ندارند، درخواست کمک کنی، اصلا خوب نیست.

این چک رو بگیر، برو هرچی لوازم برای کمک به این مردم عزیز لازمه، تهیه کن. باز هم لازم شد، بیا خودم بهتون می‌دم. حسان ذوق‌ زده چک را که مبلغ بالایی در آن نوشته شده بود، نشان داد و گفت: عمویم این چک را داد و گفت هرچی برای اسکان آوارگان لازمه بخریم. تازه، اگر دوباره لازم شد بیام پیش خودش. ولی گفت دیگه این‌ جوری توی خیابون راه نیفتیم و با بلندگو از مردم کمک جمع کنیم. سیدحسن و حسان رفتند و چند کامیون پتو، چادر و موادغذایی خریدند و بین آوارگانی که در گوشه و کنار بعلبک قرار داشتند، پخش کردند.

فرمانده شجاع و نابغه حزب الله که  بارها هدف ترور موساد قرار گرفت

ویژگی های شهید حسان از زبان دوستِ شهید

حسان اللقیس در یک خانواده‌ ثروتمند متولد شده و در مدرسه‌ مسیحی‌ها و دانشگاه آمریکایی‌های لبنان، رشته‌ الکترونیک را به‌ اتمام رسانده بود. وی از ابتدا عضو حزب‌الله بود. با سلیقه و دقیق بود. برایش مهم بود که چه لباسی را کجا می‌پوشد. عطر مهمانی‌اش با عطر جلسات کاری‌اش فرق داشت. هر کاری را به بهترین نحوه انجام می ‌داد.

دستش برای کمک کردن به نیازمندان چه در لبنان و چه در ایران، همیشه باز بود. برایش فرقی نمی‌کرد، اگر مطلع می‌شد کسی نیازی دارد، دریغ نمی‌کرد.ادعیه در جانش نشسته بود. مثلا اگر حدیث کساء می‌خواند، واقعا مطمئن بود که مشکلش را حل خواهد کرد. وقتی به حرم امام رضا (ع) می‌آمد، تمام آداب زیارت را مو به‌ مو از روی مفاتیح انجام می‌داد.

همیشه خنده‌ رو بود، حتی اگر زیردستانش عصبانی‌اش می‌کردند. برای خانه نیز همیشه خنده‌اش را می‌برد و عصبانی شدنش را هیچ‌وقت ندیدم. فرزندانش عاشقش بودند. با توجه به مسئولیتش و برنامه‌ سنگین کاری، اهل صله‌ی ارحام بود. اهل هدیه گرفتن هم بود؛ به هر بهانه‌ای برای دوستان یا اهل بیتش هدیه می‌گرفت.در تیراندازی ماهر بود. شبی که ترورش کردند اولین تیر به سرش اصابت کرد، وگرنه نمی‌توانستند به ‌راحتی حریفش شوند.

آگاه و آماده برای شهادت؛ عملیات های ترورش را کمدی تعریف می کرد

به نظر من؛ حسان اللقیس، باوجود این‌ که کاملا اشراف داشت دشمن درباره‌اش چه می‌گوید و چگونه به‌دنبالش هستند، ذره‌ای خلل در اراده و کارش به ‌وجود نیامد. وقتی صفحات کتاب "رونن برگمن" و ادعاهای او را درباره‌اش نشان دادم، فقط خندید. او، هیچ‌گاه عملیات مختلفی که برای ترورش صورت گرفته بود، نه با هیجان، هراس و اضطراب، که با خنده و شوخی زیبا سخن می‌گفت؛ انگاری دارد از فیلمی کمدی حرف می‌ زند.  این‌ که حسان اللقیس با خون‌سردی می‌گفت: "هر موقع صهیونیست‌ها بخواهند مرا بزنند، راحت می‌زنند". نه از ترس یا هراس، بلکه از شناخت کاملش از سیستم اطلاعاتی و تروریسم‌ دولتی رژیم صهیونیستی نشات گرفته بود.

با وجودی که در تحلیل و نوشته‌ اکثر قریب به ‌اتفاق کارشناسان درباره‌ تروریسم‌ دولتی اسرائیل می‌خوانیم و می‌بینیم، متاسفانه هیچ اجماع و اقدام بین‌المللی برای مقابله با آن صورت نگرفته است. سیستم اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، به‌راحتی در هر نقطه‌ی دنیا، هر کسی را اراده کند، به کوچک‌ ترین بهانه و به نام خطر برای امنیت اسرائیل، می‌رباید و ترور می‌کند. این کارها که غالبا در داخل دیگر کشورها صورت می‌پذیرد، نه ‌تنها موردمخالفت قرار نمی‌گیرد، بلکه گاه با نفوذ، کمک و هماهنگی دستگاه‌های اطلاعاتی برخی کشورها به‌خصوص عربی و غربی، انجام می‌شود.

شاید رونن برگمن اولین کسی بود که حسان اللقیس را کشف و در کتاب خود "جنگ مخفی با ایران" که سال ۱۳۸۷ در آمریکا منتشر شد، آن را علنی و معرفی کرد. بدون شک برگمن که در نشریات "هاآرتص"و "یدیعوت آحرونوت" قلم می‌زند، از کارشناسان مسائل اطلاعاتی است که دسترسی بالایی به پرونده‌های امنیتی دارد. این‌که برگمن به‌ یک‌باره سال ۱۳۸۷ در کتاب خود نام حسان اللقیس را می‌آورد و اظهار نظرهای امنیتی آمریکا و کانادا را درباره‌ی او منتشر می‌کند، نشان از کلید خوردن طرح رژیم صهیونیستی برای حذف وی دارد.بعد از آن بود که "پلیس فدرال آمریکا" (FBI) در یکی از سایت‌های امنیتی خود، گزارش مفصلی از مکالمات تلفنی حسان اللقیس با افراد مختلف در آمریکا و کانادا را منتشر کرد.  ترور حسان اللقیس به ملاحظاتی بسیار قابل توجه است.

برخی از او به‌عنوان جانشین عماد مغنیه در مسائل امنیتی حزب‌الله یاد می‌کنند؛ اما حسان کسی بود که در حزب‌الله، کسی او را به‌عنوان دانای مسائل سری و امنیتی نمی‌دانست بلکه بیش‌تر به‌عنوان یک فرمانده نظامی معروف بود. وی درحالی ترور شد که برای اولین بار در تاریخ ترور فرماندهان و رهبران حزب‌الله لبنان، از شلیک گلوله به صورت رو در رو استفاده شده است.

حضور سید حسن نصر الله بر بالین پیکر شهید حسان

خانواده‌ی شهید حسان اللقیس اظهار داشتند که بعد از شهادت وی، یکی از مردان حزب‌الله به خانه‌ ما آمد و به خواهر شهید حسان اطلاع داد که سیدحسن نصرالله بر بالین پیکر شهید لقیس حاضر شد و کاملا تنها، دو ساعت با او نجوا می‌کرد. سپس ظرف بزرگ آب آوردند و با حضور پسر شهید حسان اللقیس و همچنین پسر شهید عماد مغنیه، او را غسل داده و کفن کردند. سپس سیدحسن نصرالله عمامه‌ی خویش را بر روی بدن حسان گذاشت تا با او دفن شود.

ترورهای ناکام قبل از شهادت حاج حسان

این ماجرا به‌ وضوح نشان می‌دهد که حسان اللقیس شدیدا تحت‌نظارت سیستم‌های امنیتی اسرائیل بوده و ترور او یک اتفاق متعلق به دیروز نیست بلکه آنها دست‌شان به لقیس نمی‌رسیده تا او را بکشند. حضور حسان در بیروت از چهار روز تجاوز نمی‌کرد و او همواره روزهای جمعه، شنبه و یک‌شنبه را در کنار خانواده‌اش در بعلبک سپری می‌کرد. برای مسئولین امنیتی حزب‌الله پوشیده نبود که، بعد از ترور شهید عماد مغنیه در سال ۱۳۸۷ در دمشق، حسان اللقیس هدف بعدی اسرائیل برای ترور بود. با این وجود، لقیس با این‌ که همراه خود محافظینی داشته باشد مخالفت می‌کرد؛ چرا که او همچون عماد مغنیه، به عادی‌ سازی در مسائل امنیتی معتقد بود. به‌طوری که گاه با تاکسی و یا دیگر وسایل نقلیه‌ عمومی تردد می‌کرد و غالبا خودش بدون راننده و محافظ با خودرویش بین مسیر بیروت به بعلبک تردد می‌کرد.

خبر ترور حسان اللقیس

نزدیکان و افرادی که روزهای آخر حاج حسان را دیده بودند، از حالات عجیب او می‌گویند. برادرش تعریف می‌کند که یکی دو روز قبل از شهادتش، وقتی در راه او را دید، چه‌ طور حسان با او غیرعادی حال و احوال کرد و از اوضاع و احوال نبردها در سوریه و تاثیر آن بر ظهور امام زمان (عج) و علامات آن گفت و دستش را برای او تکان داد و رفت. حسان اللقیس از فرماندهان حزب‌الله لبنان، نیمه شب سه‌ شنبه ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۲، با سلاح مجهز به صداخفه ‌کن، در برابر منزلش در منطقه‌ مسیحی‌نشین الحدث واقع در جنوب بیروت نزدیک منطقه‌ ضاحیه، هدف گلوله قرار گرفت و شهید شد. افسران امنیتی می‌گویند گروه موسوم به "یگان آزادگان اهل سنت بعلبک" (لواء احرار السنه بعلبک) و همچنین سازمان "أنصار الأمه الإسلامیه" مسئولیت این ترور را به‌عهده گرفته‌اند. اطلاعات اولیه حاکی است، وقتی لقیس با خودرواش از توقف‌گاه ساختمان خارج شد، بیش از یک نفر با گلوله‌ ۹ میلی‌متری به سر و سینه‌اش شلیک کرده و سپس پیاده از همان مسیری که آمده بودند، به باغ کوچکی که در آن اطراف است، رفته و منطقه را ترک نمودند. یک منبع امنیتی، ترورکنندگان را دونفر اعلام کرد و گفت: مجریان عملیات، منطقه را به‌ خوبی شناخته و می‌دانستند لقیس چه زمان وارد و خارج می‌شود. یک نفر نیز هنگامی که خودرو به پارکینگ رسید، لقیس را زیر نظر داشته است.

فرمانده شجاع و نابغه حزب الله که  بارها هدف ترور موساد قرار گرفت

این منبع امنیتی افزود: لقیس سه سال در این منزل سکونت داشت، درحالی که یک فرد امنیتی، هر ۶ ماه باید منزلش را تغییر دهد؛ لذا می ‌دانستند وی در هفته فقط چهار روز در بیروت می‌ماند و سه روز دیگر در منزلی در بعلبک سکونت دارد.

یکی از دوستانش می‌گوید: "کسی نمی‌ دانست او از فرماندهان مهم حزب‌الله است. همسایگان فقط می‌دانستند او در حزب‌الله فعالیت دارد. او فرزندانش را در بیروت شخصا به مدرسه می‌رساند. در بعلبک به تواضع، سخاوتمندی و کمک به فقرا شهرت داشت. وی تا پیش از ترور شب گذشته، بارها در معرض ترور قرار گرفته بود و این نشان از اهمیت جایگاه وی در جنبش مقاومت حزب‌الله دارد. اطلاعات موجود تأکید می‌کند که شهید حسان طی عملیات "وعده‌ی صادق" (جنگ ۳۳ روزه‌ی تابستان ۱۳۸۵) یکی از هواپیماهای بدون‌سرنشین رژیم صهیونیستی را هدف گرفته و ساقط کرده بود.

برخی اطلاعات اظهار می‌کنند که شهید لقیس در بخش فن‌آوری و ارتباطات از راه‌ دور حزب‌الله فعالیت داشت و نقش مهمی در تعمیر و ترمیم سیستم ارتباطات راه‌ دور این حزب پس از آسیب‌های وارده از سوی رژیم صهیونیستی در طول جنگ ۳۳ روزه، ایفا می‌کرد. این درحالی است که روزنامه‌ صهیونیستی ها آرتص نیز مدعی است که این فرمانده حزب‌الله، رئیس بخش فن‌آوری و تسلیحات حزب‌الله بوده است.

مدعیان ترور مرد گمنام حزب الله

اگرچه حزب‌الله لبنان در بیانیه‌ خود رژیم صهیونیستی را عامل این جنایت دانسته است، اما گروه سلفی جهادی موسوم به "یگان آزادگان اهل ‌سنت بعلبک" (لواء احرار السنه بعلبک) مسئولیت ترور حاج حسان هولو اللقیس، از فرماندهان حزب‌الله در برابر منزلش در منطقه‌ی "سنت ترز" را به‌عهده گرفته است. این گروه تروریستی با انتشار پیامی در صفحه‌ اینترنتی توییترخود اعلام کرد که یگان آزادگان اهل ‌سنت بعلبک مسئولیت این عملیات که بر آن نام "به وعده‌ی خود وفا کردیم" را نهاده بود، به‌ طور رسمی به‌ عهده گرفت. یگان آزادگان اهل ‌سنت بعلبک در ادامه افزوده است که موفق شده یکی از فرماندهان حزب را در خانه‌اش ترور کند.این درحالی است که در پیام دیگری، یک گروه سلفی جهادی دیگر به‌نام "شیران آزاد اهل ‌سنت لبنان" (أسود سنیه حره من لبنان) مدعی شده، این ترور را انجام داده است.

فرمانده شجاع و نابغه حزب الله که  بارها هدف ترور موساد قرار گرفت

حسان القیس از زبان سید مقاومت

سید حسن نصرالله پس از شهادت حاج حسان طی سخنانی اظهار کرد: بنده نمی‌توانم بگویم حاج حسان اللقیس روی چه کار می‌کرد؟ چه به‌ دست آورد؟ چه می‌کرد؟ مأموریت، وظیفه و موفقیت‌هایش چه بود؟ چون اینها به سیر مقاومت مربوط است. واقعیت از این قرار است. این خودش نوعی فداکاری است. یکی از انواع فداکاری خانواده‌های شهید است. خانواده‌های شهید، با شهادت وی عزیزشان را از دست می‌دهند و پس از شهادت هم مجال معرفی حقیقت دست‌آوردها و عظمت شهیدشان برای‌شان فراهم نمی‌ شود. در هر صورت این‌هم بخشی از سرگذشت فداکاری‌هاست. چون ما از طریق شهادت به ‌دنبال پیروزی برای مقاومت، میهن، ملت و امت‌مان هستیم؛ و این بخشی از فداکاری‌هایی است که همگی باید بر آن صبر کنیم. ..... البته چنان‌که خیلی‌ها هم می‌دانند، ایشان از وقتی در شهر بعلبک جوان‌های کم سن و سالی بودیم، برای بنده یک برادر، دوست نزدیک و مونس بود. در هر صورت وی خواستار این پایان خوش بود و برای دست‌یابی به این شرف بزرگ تلاش می‌کرد که به ‌لحاظ محتوا و زمان میان عاشورای حسین در دهم محرم و اربعین حسین در بیستم صفر، به هر دوی اینها دست یافت..... چند سال پیش "ولتمن" گفت :"ما فقط برای خدشه‌ دار کردن وجهه‌ حزب‌الله و منصرف کردن جوانان لبنانی از پیوستن به حزب‌الله یا محترم شمردن آن ۵۰۰ میلیون دلار خرج کردیم."

 نقش بلند پروازی‌های تکنولوژیکی و نظامی شهید لقیس برای حزب‌الله

"علی هاشم"  رئیس دفتر شبکه‌ خبری المیادین لبنان در تهران طی  یادداشتی در پایگاه خبری و تحلیلی المانیتور به بررسی نقش شهید لقیس در سیاست‌های دفاعی و تکنولوژیکی حزب‌الله پرداخته است: این حداقل برای چهارمین بار بود که با ترور خود مواجه می‌ شد. اما این‌بار حسان اللقیس جان سالم به‌ در نبرد. خب، او چه کسی بود که ریاست واحد تکنولوژی پیش‌رفته‌ حزب‌الله را به‌ عهده داشت و به ‌وسیله‌ چه کسی کشته شد؟ یک منبع نزدیک به حزب‌الله به من گفت که لقیس یکی از شاگردان باهوش عماد مغنیه بود. در واقع او، "مغنیه‌ تکنولوژی" حزب‌الله هم در زمین و هم در هوا بود. او باهوشی پیش‌ رو در میان ده‌ها باهوش دیگر بود؛ کسانی که انتظار می‌رود راه او را ادامه دهند.

مردی که حزب‌الله را قادر ساخت تا هواپیماهای بدون‌سرنشین اسرائیل را تحت‌نظر داشته باشد

این منبع تصریح کرد؛ لقیس شیفته‌ تکنولوژی بود و اولین قدم‌ها را دو دهه قبل، با تبدیل کردن حزب‌الله به یک سازمان تکنولوژیکی برداشت. گام‌های او، در آغاز توسط عده‌ای بسیار بلندپروازانه مشاهده شد. او همان مردی بود حزب‌الله را قادر ساخت تا هواپیماهای بدون‌سرنشین اسرائیل را تحت‌نظر داشته باشد و تصویربرداری آنها را برای چندین سال ضبط کند. لقیس و تیم وی به این دلیل نیز معروف هستند که یک هواپیمای بدون‌سرنشین "ایوب را روز یک‌شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱ به حریم فضایی فلسطین‌اشغالی ارسال کردند و این پهپاد به مهم‌ترین تاسیسات استراتژیک اسرائیل یعنی راکتور هسته‌ای "دیمونا" نزدیک شد. این پهپاد از تمامی رادارها و سیستم‌های دفاع‌هوایی اسرائیل قبل از این‌که شناسایی و توسط اسرائیل ساقط شود، عبور کرده بود.

نقش حاج حسان در عملیات کمین انصاریه و کشته شدن صهیونیست ها

تلاش‌های لقیس به حزب‌الله کمک کرد تا در شهریور ۱۳۷۶ کمین "انصاریه" را اجرا کند. در این عملیات ۱۱ کماندو از واحد "شایتت ۱۳" نیروهای دریایی ویژه‌ اسرائیل هنگامی که قصد انجام ماموریتی در داخل لبنان را داشتند، کشته شدند. حزب‌الله در آن زمان اعلام کرد؛ این موفقیت ناشی از قابلیت‌های ضد جاسوسی این جنبش است و بعدها سیدحسن نصرالله گفت که این به ‌خاطر تصاویر ضبط ‌شده از پهپادهای اسرائیلی است. من امروز به شما می‌گویم که این کار توسط حسان اللقیس و تیم او انجام گرفت.

انهدام شبکه‌ جاسوسی اسرائیل در لبنان توسط واحد حاج حسان

این همه‌ داستان نیست یکی از مهم‌ترین داستان‌های مربوط به حزب‌الله طی سال گذشته، مربوط به انهدام شبکه‌ جاسوسی اسرائیل در لبنان بود. واحد حاج حسان یک نقش کلیدی در شناسایی هویت چندین جاسوس اسرائیل در لبنان در طول سال گذشته داشتند.

تجلیل از عوامل موساد پس از ترور لقیس

سازمان جاسوسی خارجی رژیم صهیونیستی (موساد) پس از گذشت دو روز از ترور یکی از فرماندهان حزب‌الله لبنان، با برگزاری یک مراسم در خانه‌ی "شیمون پرز"رئیس این رژیم در شهر اشغالی قدس و با حضور "بنیامین نتانیاهو" نخست‌ وزیر اسرائیل، از ۱۲ نفر عوامل موساد تجلیل کرد.  "الون بن دیوید" خبرنگار نظامی صهیونیست گفت: "او یک عنصر بلندپایه در ستادکل حزب‌الله بود. او در جنگ دوم لبنان فرمانده یگان آتش‌بار بود. وی دستور آتش به اسرائیل را داده بود. او پس از جنگ نیز به ترمیم و ارتقای گسترده‌ قدرت موشکی حزب‌الله اقدام کرده بود. او برای ساختن زیرساخت مستحکم برای حزب‌الله تلاش می‌کرد."

حاج حسان ذهن درخشان حزب الله

یک تحلیل‌گر صهیونیستی، در معرفی حسان اللقیس آورده است: وی یکی از فرماندهان پیش‌روی عملیاتی در حزب‌الله بود که از دهه‌ی ۸۰ میلادی، برای سیستم‌های اطلاعاتی غربی شناخته شد و از او به‌عنوان "ذهن درخشان" توصیف می‌شد. لقیس مسئولیت یکی از سیستم‌های اطلاعاتی حزب‌الله را برعهده داشت که موازی "سازمان تحقیق، توسعه‌ی و بخش فن‌آوری، لجستیک در ارتش اسرائیل" عمل می‌کرد. او بانک عظیم اطلاعات عملیات حزب‌الله به‌شمار می‌رفت که بر اسرار مهمی چون خرید سلاح و تجهیزات پیش‌رفته برای گسترش توانایی حزب‌الله و همچنین فعال‌سازی سیستم‌های ارتباط مخفی و برنامه‌ریزی‌های اطلاعاتی برعهده‌اش بود.

فرمانده شجاع و نابغه حزب الله که  بارها هدف ترور موساد قرار گرفت

خاطرات در منزل شخصی حاج حسان فرمانده بزرگ و بی ادعای حزب الله

مهر ماه ۱۳۸۸ که برای آخرین بار حاج حسان را دیدم، از صمیم قلب، بر دستانش بوسه زدم و قصد داشتم بر پاهایش که در نبرد با دشمن، استوار و مردانه ایستاده بودند، بوسه بزنم که نگذاشت! چون نگذاشت، بر دستش بوسه زدم که همچون گذشته، دستانش را دور کمرم گره کرد، با کف دست بر پهلویم کوبید و با نفسی زیبا خندید و خندید.اصلا باورم نمی‌شد این، آخرین دیدارم با حاج حسان اللقیس باشد.وقتی امام بر دست و بازوی رزمندگان اسلام بوسه می‌زد، من در برابر ابرمردی که پوزه‌ دشمن صهیونیستی را به‌خاک مالیده بود، باید چه می‌کردم؟! انگاری بر دست شهیدان عزیز "مصطفی کاظم‌زاده" در سومار، "سعید طوقانی" در دوکوهه، "اصغر علی‌اکبری" در قلاویزان، "سیدرضا دستواره" و "محسن صباغچی"در مهران، "سیدمحمد هاتف" و "مسعود کارگر" در شلمچه و ... بوسه می‌زدم!

وصیت حاج حسان به رهبرش، جناب سیدحسن نصرالله

سلام من به تو ای سید مقاومت و رهبر و حافظ و نگهبان مقاومت، که پیوسته آن را به پیروزی‌ها رهنمون شدی و یکی پس از دیگری افتخار برای مقاومت‌اسلامی رقم زدی. سید ما، جان‌های ما همه فدای تو باد!اگر روز و شب، خداوند را به‌جهت رهبری تو در مسیر مقاومت شکرگذار باشیم، حق سپاس‌گذاری را ادا نکرده‌ایم. تو تمثیل این جمله در مناجات هستی که: "آن‌کس که تو را یافت، چه گم کرد؟ و آن‌کس که تو را گم کرد، چه یافت؟!"ما تحت‌ رهبری تو در این مسیر مقاومت - به اذن‌الله - هرگز راه را گم نخواهیم کرد.

ای صادق امین! مجاهدت در زیر لوای تو آن‌قدر شیرین است و آن‌چنان اطمینان و اعتماد قلبی به انسان می‌دهد که هیچ چیزی بر روی زمین قادر به از بین بردن آن نیست.

خداوند تو را با دیده‌ی همیشه بیدارش حفظ و حراست فرماید. همان‌طور که فرزندم علی پیش از آن‌که در عملیات "وعده‌ی صادق" (جنگ ۳۳ روزه‌ی تابستان ۱۳۸۵) در زیر لوای شما به‌شرف شهادت نایل آمد، در مراسم عمومی، وظیفه‌ حراست و حفاظت از شما را برعهده داشت، پس از شهادت او را در خواب دیدیم که با عده‌ای از شهدا، همچنان عهده‌دار حفاظت از شما هستند. اگر خداوند توفیق شهادت را روزی‌ام گرداند، اهل آسمان را باخبر خواهم کرد که خداوند چه‌طور شیعیان لبنان را به‌وجود رهبری چون تو که مجاهدی پرهیزگار و صادق و حکیم و شجاع و متواضع و صبور و پیروز و سرفراز هستی، امتیاز بخشیده است. و نیز خواهم گفت که چگونه تو را به وجود مردمی شریف و شجاع و صبور مختص گردانیده است که بسیاری از پیامبران و امامان در طول تاریخ از آن بی‌بهره بودند. مردمی که دوستت دارند و اطمینان به تو دارند و یاری‌ات می‌کنند و روز و شب پیوسته دعایت می‌کنند.

خوشا به‌حال تو و خوشا به‌سعادت آنان!

از خداوند می‌خواهم شما را و آنان را حفظ کند و شما را نصرت عطا فرماید و آنان را به‌سبب شما یاری دهد، و این امت را با عطای عمر طولانی برای شما متنعم سازد، و مجاهدت طولانی‌ات را همانند اجداد مطهرت به شهادت ختم فرماید، تا در بهشت نیز در زمره‌ی فرماندهان و امرا باشی؛ همان‌گونه که در زمین امیر و فرمانده ما بودی. به ‌راستی که خداوند شنوا و اجابت‌کننده است.

بخشی از وصیت نامه شهید حاج حسان

سلام بر تو ای آقا و مولایم، یا اباعبدالله الحسین! ای پیشوای آزادگان و انقلابیون! تویی که راه شهادت را پیمودی و سید شهیدان گشتی. ای کسی که قربانی کردن جان و فدا کردن خانواده را به ما آموختی و آتش شوق به ملاقات پروردگار را درحالی که در خون خود غوطه‌وریم، در دل‌های ما برافروختی؛ همان‌گونه که خود نیز چنین بودی!

از خداوند مسئلت می‌کنیم شهادت را بر ما ارزانی دارد تا بدین‌وسیله با فاطمه زهرا (س) همدردی کرده باشیم و در زمره‌ی قافله‌ی نورانی تو درآییم که قافله‌ی عزتمندی و کرامت شهادت است، در آن روزی که جز اعمال صالح، چیزی به فریاد انسان نمی‌رسد. سلام بر بت‌شکن زمان ما، و زنده کننده‌ی دین پیامبر خاتم و بیدارگر ما و رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (قدس)، و سلام بر رهبر و ولی فقیه‌مان، سیدعلی خامنه‌ای (حفظه الله) که خداوند عمر طولانی به او عطا فرماید و حکومت‌اسلامی و پاسداران آن و مردمش را حفظ و حراست فرماید.

 برادرانم!

شما را سفارش می‌کنم به ادامه دادن راه جهاد در مسیر حزب‌الله که مسیر عزت و کرامت است، و سفارش می‌کنم به یاری رهبر حزب‌الله سیدحسن نصرالله، که به‌خدا قسم راهی را به‌سوی خدا نیافتم که سریع‌تر از این راه به رضایت خداوند منتهی شود، و رهبری را نیافتم که همچون ایشان بر مسیر هدایت قرار داشته باشد تا از او پیروی و تبعیت کنم. همه‌ی ما به‌چشم دیدیم چگونه خداوند این امت را با رهبری مبارکش پیروزی بخشید، درحالی که او این ندا را سر داده بود: "ولی زمن الهزائم" (روزگار شکست‌ها به‌سر آمد!) و همچنان ما را به پیروزی بشارت می‌دهد. خداوند او را مورد تاییدات خود قرار داده و نصرتش را شامل حالش گرداند و عمر مبارکش را تا زمان ظهور امام مهدی (ارواحنا لمقدمه الفداء) طولانی گرداند ....

فرمانده شجاع و نابغه حزب الله که  بارها هدف ترور موساد قرار گرفت

  چه عطر شهادتی داشت حاجی

آن شد که بر صفحه‌ اول منتخب مفاتیح‌الجنان، که به‌ یاد پسر شهیدش علی‌رضا و دختر مرحومه‌اش آیه منتشر کرده بود، این‌گونه نگاشت و به‌یادگار سپرد، تا امروز با آن پُز بدهم:

باسمه تعالی

برادر بزرگوار حمید داوودآبادی

سالهای باعزت زندگی کردیم زیر سایه امام خمینی و سیدعباس موسوی و آقای خامنه‌ای و سیدحسن نصرالله.

امیدوار هستم که قدر این نعمت را حفظ کنید و زیر پرچم امام زمان به‌ شهادت برسید.

۲۷ شوال ۱۴۳۰

او نوشت و من مثل همیشه، عکس بارانش کردم!

درست مثل آخرین روزهای سعید طوقانی قبل از عملیات بدر و جعفرعلی گروسی در دوکوهه!

جالب این‌که آن روز، شنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۸ سال‌روز تولدم و سه روز پس از سال‌گرد شهادت دوست عزیزم مصطفی کاظم‌ زاده بود؛ و دو روز پس از سال‌روز تولد حاج حسان!

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha